خنده بازار
بخند تا دنیا بهت بخنده...... :D
درباره وبلاگ


می گویند : شاد بنویس ... نوشته هایت درد دارند! و من یاد ِ مردی می افتم ، که با کمانچه اش ، گوشه ی خیابان شاد میزد... اما با چشمهای ِ خیس ... !!
نويسندگان
چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 20:23 :: نويسنده : مهران مافی

 شما یادتون نمیاد یه زمانی بهمون میگفتن یه دقیقه از اون اینترنت لامصب بیا بیرون میخوام تلفن کنم! 

 
چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 20:22 :: نويسنده : مهران مافی

  وقتى برای کسى فاتحه میخونى باانگشتــت روی قبرش ضربه میزنى

 

این کار درواقع همون لایک زدن به روح شخص مرحومه!!!

(ریشه یابى لایک دراسلام جلد هفتم)

 

چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 20:20 :: نويسنده : مهران مافی

  روباهه اومد پای درخت گفت : سلام زاغی ...

 

زاغی با دستش پنیرو چسبید و گفت : من عمرا به تو پنیر نمیدم !!!

روباه گفت : یه عمره همتون اسیر شورای تالیف کتب درسی هستین ، وگرنه تا حالا کدوم خری دیده روباه پنیر بخوره!!!

 

چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 20:18 :: نويسنده : مهران مافی

  ﺑﺎ اﯾﻦ روﻧﺪی ﮐﻪ ﭘﯿﺶ ﻣﯿﺮﻩ دو روز دﯾﮕﻪ ﻣﺮﮐﺰ آﻣﺎر ﺑﻪ ﺟﺎی ﺳﺮﺷﻤﺎری ﺧﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﯿﺎد ﻓﯿﺲ ﺑﻮک ﻧﻮت ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺑﮑﻮب ﻻﯾﮑﻮ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮﯾﻢ!

 

از بس همکاران گرامی خز کردن این کارو

 

چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 20:17 :: نويسنده : مهران مافی

  طرف اومده با عصبانیت میگه:

 

" این یارو زبون آدمیزاد حالیش نمیشه بیا تو باهاش حرف بزن  "

نفهمیدم داره به من فحش میده یا به یارو !!!

چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 20:15 :: نويسنده : مهران مافی

 این نسل قبلیا یه جوری به آدم نگاه میکنن

 

انگار ما انقلاب کردیم اونا بدبخت شدن..

والا
چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 20:13 :: نويسنده : مهران مافی

  بچه بودم داستان پیامبر رو شنیدم که وقتی تو سجده بود امام حسین رو کمر پیامبر رفت پیامبر تا دید امام حسین رو کمرشه انقدر سجده اش رو طول داد تا امام حسین بره پایین . منم وقتی بابام داشت نماز می خوند پریدم رو کمرش همچین با لگد زد عین پشه پخش دیوار شدم ! همین محبت پدریشه منو درگیر خودش کرده ! 

چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 20:12 :: نويسنده : مهران مافی

  دیشب اومدم خود کشی کنم رفتم از سوپر سره کوچمون تیغ خریدم
رفتم نشستم تو حموم، وقتی که اومدم تیغ رو بکشم رو رگم
یه هو دیدم که خودمون تو حموم تیغ داریم
اینقدر اعصابم خورد شد که هیچی دیگه، خود کشی نکردم!
 

چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 20:11 :: نويسنده : مهران مافی

  وقتی عصبی و دلتنگم
دوس دارم با لگد برم تو صورت اینایی که دید قشنگی نسبت به زندگی دارن
.
 ! 

چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 20:8 :: نويسنده : مهران مافی

  نحوه ی جستجوی پسرا تو گوگل: نرم افزار پارتیشن بندی.

 

نحوه جستجوی دخترا تو گوگل: چطوری هاردمو به چند تا درایو تقسیم کنم؟ الان سه تا درایو دارم. میخوام بشه ۶ تا !!!

چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 20:7 :: نويسنده : مهران مافی

  ترفند ما برای اینکه مهمون توی خونه ی ما معذب نشه اینه که

از وختی میاد تو خونمون آدم حسابش نمی کنیم

که احساس مهمون بودن بهش دست نده !!! 

چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 19:52 :: نويسنده : مهران مافی

  مبانی کامپیوتر:

آن بخش از یک سیستم را که می‌توان با چکش خرد کرد، سخت‌افزار و آن قسمت را که فقط می‌توان به آن فحش داد، نرم‌افزار می‌گویند!

چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 19:48 :: نويسنده : مهران مافی

 

  تا حالا دقت کردین جمله :
(با تمام احترامی که واستون قائلم)
استارتی است برای قهوه ای کردن طرف مقابل ؟

چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 19:47 :: نويسنده : مهران مافی

 

آدمها رو نه تو سفر و نه توی رابطه بلکه توی ایستگاه های صلواتی بشناسید !

 

 

چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 19:46 :: نويسنده : مهران مافی

  میگن که تو بهشت

لازم نیست یه بار که یو اس بی رو میزنی به کامپیوتر

درش بیاری برعکسش کنی دوباره بزنی !


همیشه بار اول همون جهتیه که باید باشه !

چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 19:44 :: نويسنده : مهران مافی

  وقتی دلت با من نیست......

، اصن هیچی

به درک که نیس ، پاشو پاشو برو کنار بزا باد بیاد ! میخوام سر به تنت نباشه !

چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 19:42 :: نويسنده : مهران مافی

 ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ

ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺳﺘﺘﻮ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺗﻮ ﺩﻣﺎﻏﺖ ﻭ ﻣﯿﮕﻦ: ﺩﺍﺭﯼ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﯼ ﻓﻼﻧﯽ ﺭﻭ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯼ ؟

ﺑﺎﯾﺪ ﺳﺮﯾﻊ ﺩﺳﺘﺘﻮ ﺩﺭﺑﯿﺎﺭﯼ ﻭ ﺑﮕﯽ “ﺑﯿﺎ ﺑﺎ ﺗﻮ ﮐﺎﺭ ﺩﺍﺭﻩ… ”

.

چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 19:40 :: نويسنده : مهران مافی

 ﺁﯾﺎ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﺪ ﮐﻪ

ﺍﻭﻥ ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﻋﺒﺎﺭﺕ : ﻣﺮﺩﺍ ﻫﻤﻪ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﻪ ﻥ ﺭﻭ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺑﺮﺩ ،

ﯾﻪ ﺯﻥ ﭼﯿﻨﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺷﻮﻫﺮﺷﻮ ﺗﻮ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﮔﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ؟

چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 19:38 :: نويسنده : مهران مافی

 ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺩﻋﻮﺍ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﻭﺭﺷﻮﻥ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻥ ؛

ﺍﻭﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺩﻋﻮﺍ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ ﺭﻓﺘﻦ ،

ﻣﺮﺩﻡ ۱۰ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﻭﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻥ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺮﮔﺮﺩﻥ ﺩﻋﻮﺍ ﮐﻨﻦ ،

ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺍﻭﻣﺪﻥ ﻣﺴﺎﺑﻘﺎﺕ ﺑﻮﮐﺲ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺭﺍﻧﺪ ﺩﻭﻡ ﻫﺴﺘﻦ


ملت روانی هستن به قرعان
چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 19:33 :: نويسنده : مهران مافی

  35
+
7
-
15
×
58
/
31
نه خير هر جور حساب ميكنم تو آدم بشو نيستي

سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, :: 19:31 :: نويسنده : مهران مافی

 پدر: دوست دارم با دختري به انتخاب من ازدواج کني 

پسر: نه من دوست دارم همسرم را خودم انتخاب کنم 
پدر: اما دختر مورد نظر من ، دختر بيل گيتس است 
پسر: آهان اگر اينطور است ، قبول است

پدر به نزد بيل گيتس مي رود و مي گويد: 
پدر: براي دخترت شوهري سراغ دارم 
بيل گيتس: اما براي دختر من هنوز خيلي زود است که ازدواج کند

پدر: اما اين مرد جوان قائم مقام مديرعامل بانک جهاني است 
بيل گيتس: اوه، که اينطور! در اين صورت قبول است

بالاخره پدر به ديدار مديرعامل بانک جهاني مي رود 
پدر: مرد جواني براي سمت قائم مقام مديرعامل سراغ دارم 
مديرعامل: اما من به اندازه کافي معاون دارم! 
پدر: اما اين مرد جوان داماد بيل گيتس است! 
مديرعامل: اوه، اگر اينطور است، باشد

و معامله به اين ترتيب انجام مي شود ................
نتيجه اخلاقي: حتي اگر چيزي نداشته باشيد باز هم مي توانيد 
چيزهايي بدست آوريد. اما بايد روش مثبتي برگزينيد!

سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, :: 19:29 :: نويسنده : مهران مافی

  داره آموزش رقص عربی میده توی تی وی

.از اتاق اومدم بیرون دیدم بابام یه شاله عربی بسته به کمرش داره قر میده!

میگم بابا چی‌کار میکنی؟!

میگه میخوام روی دختر خاله‌تو تو مهمونی‌ها کم کنم!!

سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, :: 19:28 :: نويسنده : مهران مافی

  نشسته بودم يه هو مامانم از آشپزخونه اومد،

بي مقدمه شروع كرد درباره فلفل صحبت كردن كه:

ميدونستي فلفل لاغر ميكنه و ضد سرطانه؛ بعد نشست دو ساعت از خاطرات گذشتش و غذاهاي خوشمزه و پر فلفل عمه اش حرف زد 
آخرش معلوم شد فلفل از دستش در رفته، ريخته تو آبگوشت(شاممون).

سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, :: 19:27 :: نويسنده : مهران مافی

همین الان مامانم اومد بهم گفت:بگیر بخواب ، بی خوابی سلولهای مغز رو پـیـر می کنه ! 
منم گفتم : مامان جان ، من مغزم کجا بود ، که سلول داشته باشه ؟!
هیچی دیگه ، قانع شد و رفت

سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, :: 19:24 :: نويسنده : مهران مافی

  ديشب 27/06/91 ايرانسل بهم اس داده با قبولي طاعات و عبادات براي مشاهده آخرين نتايج المپيك كد فلان را به شماره فلان ارسال كنيد

 

نه تو رو خدا شما به من بگين من سرمو به كجا بكوبم عااااااااااخهههههههه؟؟؟؟؟؟

سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, :: 19:24 :: نويسنده : مهران مافی

  به راننده تاکسیه میگم: آخرین مسیرتون کجاست ؟!
میگه :خونه مون، میای ؟!
منو میگی :|

سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, :: 19:22 :: نويسنده : مهران مافی

  شهرام شبپره : 
((خعلي خشكله يارم , همينه مشكل كارم...))
مومن آخه اينم مشكله ؟ تا باشه ازين مشكلا... مرتيكه مرفه بي درد اصن نميدونه مشكل به چي ميگن...

سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, :: 19:22 :: نويسنده : مهران مافی

بازی‌های المپیک رو از کانال عربی می‌دیدم،

گزارشگر هر جمله‌ای میگه مادربزرگم میگه آمـــــــــــــــین! :|

سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, :: 19:20 :: نويسنده : مهران مافی

  گروه اینترنتی میشی گروپــــ

سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, :: 19:19 :: نويسنده : مهران مافی

  گروه اینترنتی میشی گروپــــ

سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, :: 19:17 :: نويسنده : مهران مافی

 دوتا رو داشتن اعدام می کردن، به اولی میگن آخرین آرزوتو بگو

میگه می خوام خانوادمو ببینم

به دومی میگن تو بگو، میگه نزارین خانوادشو ببینه !

سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, :: 19:15 :: نويسنده : مهران مافی

  اگه يه روز وقتي که تو خيابون راه مي ريد يه دختر جلو امد و گفت که از شما خوشش مياد بايد اول 
دورو برتونو خوب نگاه کنيد و بعد بدون هيچ حرفي با اخرين سرعت و بدون نگاه کردن به عقب از اونجا 
فرار کنيد!!!مي گيد:چرا؟ الان بهتون مي گم:

1.بابا اون همون حسن(دوست جون جوني تونه)که چادر سرش کرده.

2.دوربين مخفيه.

3.دختره حالش خوب نيست و ممکنه گرد نخود با دز بالا مصرف کرده باشه(تو اين حالت پيشنهاد مي 
کنيم شرط انسانيت را به جا بيارين و اونو به اولين بيمارستان برسونيد).

4.ممکنه طرف از ديونه خونه در رفته باشه!

5.بخواد شما رو امتحان کنه(يعني فرستاده تام الختيار دوست دخترتون باشه.مثلآ يه چيزي تو مايه 
هاي ميتي کومون).

6 بخواد شما رو اسگل کنه تا با دوستاش که همگي پشت ديوار قايم شدن بهت بخندند(تو اين حالت 
هم توصيه مي شه بخاطر ادب کردن و حفظ شان پسرا در جامعه-قبل از اينکه فرار کني يه مشت 
محکم تو دماغ تازه عمل شدش بزنيد).

7.بخواد مثل اوار رو سرتون خراب شه...اه شما هيچي نمفهميد...يعني زنتون شه(اين خطرناک 
ترين حالت موجود است...امار نشون داده از هر 100 نفر 1 نفرجان سالم به در برده!)

8.ممکنه ادم فضايي باشه که رفته تو جلد يه دختر و بخواد شما رو با خودش ببره فضا روتون ازمايش 
بکنه(اخر تخيل بود نه؟).



10.%0.0001 هم احتمال داره طرف راست بگه که کلآ به ريسکش نمي ارزه!
خلاصه از من گفتن 2 تا پا داريد 4 تا ديگه قرض کنيد فرار کنيد وگرنه عواقب بعديش پاي
خودتونه...همين طوري ميشه که در شهر ادامو نشون ميده و همه ميگن از دست دوست ناباب...

سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, :: 19:13 :: نويسنده : مهران مافی

 سفارش یارو به فرزندش :

برو مسجد هم نمازت رو بخون هم کفشاتو عوض کن !:9:

.

سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, :: 19:12 :: نويسنده : مهران مافی

  یک روز مردی در حال عبور از خیابان کودکی را مشغول جابجایی بسته ای دید که از خود کودک بزرگتر بود، پس به نزدیکش رفت و گفت: عزیزم بگذار تا کمکت کنم.
مرد وقتی خواست بسته را بردارد دید که حتی حملش برای او مشکل است چه برسد به این بچّه.
کمی که رفتند مرد از کودک پرسید چرا این بسته را حمل می کند؟
کودک در پاسخ گفت: که پدرش از او خواسته است.
مرد پرسید: چرا پدرت خودش این کار را انجام نداد؟ مگر نمی دانست که حمل این بسته برایت چقدر سخت است؟
کودک جواب داد: اتفاقا مادرم هم همین حرف را به پدرم زد ولی او گفت:
"خانم بالاخره یه خری پیدا می شه به این بچّه کمک کنه دیگه!"

سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, :: 19:6 :: نويسنده : مهران مافی
از خياباني (گزارشگر فوتبال) ميپرسن نظرت راجع به نيروي انتظامي چيه؟
خياباني ميگه اي تو روحشون ازشون متنفرم !
ميگن آخه چرا؟!!

 

ميگه آخه هر زن خرابي رو تو خيابون دستگير ميکنن ميگن زن خيابانيه!!!:9:

سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, :: 9:51 :: نويسنده : مهران مافی

 

{-177-}

عشق مثله پنیر میمونه، 

زیادش آدمو خنگ میکنه، 

نرمالش فقط تا یک ساعت آدمو سیر نگه میداره، 

هیچ کس هم بدونه پنیر نمرده . . . 

سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, :: 9:49 :: نويسنده : مهران مافی

  سال ها گذشت و کسی ندید که انسانی با قاشق چای خوری ،چای بخورد{-18-}{-18-}{-18-}{-18-}

سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, :: 9:46 :: نويسنده : مهران مافی

  وقتی خدا از پشت ، دستهایش را روی چشمانم گذاشت ،

از لای انگشتانش آنقدر محو دیدن دنیا شدم که فراموش کردم

منتظر است نامش را صدا کنم ...

سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, :: 9:44 :: نويسنده : مهران مافی

  هر وقت خواستی در موردِ من قضاوت کنی
قبلش مطمئن شو خودت آدمِ کاملی هستی....

سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, :: 9:43 :: نويسنده : مهران مافی

  ﻋﺰﺭﺍﺋﯿﻞ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﺮﺩ ﺍﮔﺮ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﻧﺘﻮﺍﻧﻢ ﺟﺎﻥ
ﺟﻨﺘﯽ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺣﺮﻓﻪ ﺍﯼ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﻣﯿﮑﻨﻢ