خنده بازار
بخند تا دنیا بهت بخنده...... :D
درباره وبلاگ


می گویند : شاد بنویس ... نوشته هایت درد دارند! و من یاد ِ مردی می افتم ، که با کمانچه اش ، گوشه ی خیابان شاد میزد... اما با چشمهای ِ خیس ... !!
نويسندگان
سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:, :: 7:34 :: نويسنده : مهران مافی

 پسره قد فیل رشد کرده و قیافه ی گوریل داره،

دوست دخترش بهش میگه : جو جو!! :|

سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:, :: 7:31 :: نويسنده : مهران مافی

دو هفته پیش مامانم رفته بود اصفهان دریغ از یه دونه گز یا پولکی که سوغاتی
بیاره الان واسمون مهمون اومده مامانم خونه نبود زنگ زده میگه : چای دم کن
بعد برو توی اتاق من توی کمد لباسام پشت چمدون سیاهه یه بالش آبیه اونو ور
دار
( من :-O )
زیرش یه ملافه سبزه اونو وردار
( من :-O )
زیرش یه ساک قهوه ایه
( من :-O )
توی ساک قهوه ایه یه ساک زرشکیه
( من :-O )
توی ساک زرشکیه یه پلاستیک بنفشه
( من :-O )
از توی اون یه بسته سوهان عسلی بردار بزار جلو مهمون تا من بیام جاشونو 
دوباره عوض کنم حواست باشه دست به گز و پولکی ها نزنی ها !!!!!
( و همچنان قیافه من= :-O )

سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:, :: 7:29 :: نويسنده : مهران مافی

 زمان مدرسه با بغل دستیمون که قهر می کردیم

وسط میز یه خط می کشیدیم می گفتیم : وسایلات از این خط اینور تر نیاد !!!


هِهِهِهِی جوونی ...

سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:, :: 7:28 :: نويسنده : مهران مافی

 به یکی همینطوری اس ام اس دادم :
“ببخشید میتونم شمارتونو داشته باشم؟” جواب داد: “شما ؟”
اصن اشک شوق تو چشام حلقه زد وقتی فهمیدم از من اوسگل تر هست

سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:, :: 7:26 :: نويسنده : مهران مافی

 به بابام میگم تیغ اصلاح داری؟
میگه نه برو بیرون بخر!
نون هم بخر!
یه سر برو تا اون داروخانه شبانه روزیه یه قرص معده بخرد …
میوه هم بگیر که عصر مهمون داریم !
ماشینم بنزین نداره … زحمت اونم بکش
میگم : نه احساس میکنم ته ریش بهم میاد

سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:, :: 7:24 :: نويسنده : مهران مافی

 هواپیمایی با ۱۴۰ مسافر در حال پرواز بود. ناگهان صدایی از بلندگو گفت: من کاپیتان هستم، متاسفانه بال سمت راست هواپیما آتش گرفته و شما می تونید از پنجره ببینید، ولی نگران نباشید… و متاسفانه همین الان بال سمت چپ هم آتش گرفت. همه نگاه کردند دیدند بال سمت چپ هم داره می سوزه.

مدتی بعد خلبان دوباره گفت: سکان هواپیما هم آتش گرفته، شما نمی تونید ببینید ولی ما داریم تلاشمون رو می کنیم. اگر شما به زیر پاتون نگاه کنید حفره هایی رو می بینید…
همه نگاه کردند دیدند کف هواپیما سوراخ سوراخ شده.
خلبان ادامه داد: و از داخل این حفره ها قایق نجاتی رو داخل اقیانوس می تونید ببینید. من از داخل این قایق دارم با شما صحبت می کنم!
سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:, :: 7:24 :: نويسنده : مهران مافی

مکالمه من و بغل دستیم تو مترو

-آدامس نعنایی داری؟

-آره

-یه دونه بخور

سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:, :: 7:21 :: نويسنده : مهران مافی

 دوستم اس ام اس داده :

هلو ، فردا 6 و نیم جای همیشگی !


منم جواب دادم :

باشه آلبالو میبینمت !

بعد 2 دقیقه اس داده میگه: اسکل، هلو یعنی سلام

سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:, :: 7:21 :: نويسنده : مهران مافی

 قبلاٌ پسرا سر دختره هفتاد محله اونورترشون غیرتی میشدن...

و اما مکالمه ای که امروز بین دو پسر شاهدش بودم :

اوّلی : میگما دختر عموتم خوب چیزیه ها؟...

دوّمی : آره لامصب .......

من :|

فردین :|

قیصر :|

جهان پهلوان تختی :|

شهدای 8 سال دفاع مقدس :|

جمعه 12 آبان 1391برچسب:, :: 23:14 :: نويسنده : مهران مافی

 

 علی درعرش بالا بی نظیر است 


علی بر عالم و آدم امیر است 

به عشق نام مولایم نوشتم 

چه عیدی بهتر از عید غدیر است؟ 



عیدتان مبارک